۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

کشته ندادیم که سازش کنیم.

چی می‌خواهید باز از جانِ ما؟ با چه رویی آشتیِ ملی‌تان را گذاشتید جلومان رویِ میزِ بازجویی؟ داغِ مادرها را سرد می‌کند؟ روح‌هایِ لگدمال شده در زندان‌هاتان را دوباره وامی‌ستاند سرپا؟ کینه‌تان را پاک می‌کند از دلِ مردم؟ هنوز نفهمیده‌اید ملت قهر نکرده. تشنه‌ی پایین کشیدنِ عکس‌هاتان است از این‌همه دیوار که برای شهر ساخته‌اید. هر قول و قرار می‌خواهید با هم بگذارید. هزارتا مجوزِ حزب هم بدهید این سیل سر کج نمی‌کند از راهِ کندنِ بنیانِ‌تان.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

"این موج به پاخاسته دریا شود آخر"

سمان گفت...

هوای پاییز دم به دم یادت میندازه چه زوری بهت گفتن. درست میشه رفیق. میگن درست میشه.کاش بدتر از ما افسرده بشن و ببینیم اون روز رو.