۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

«راهِ سبزِ امید را زندگی می‌کنیم»

اِ. شما این‌جا چی کار می‌کنید آقا مهدی؟ پریروز که می‌گفتید اجاره‌ی برجِ آذر را نمی‌دانید از کجا بیاورید بدهید صاب‌خانه... فِری تو چی؟ موتورَت را کجا پارک کرده‌ای؟ جای بدی نباشد بزنند بهش خرجِ زن و زندگی را باز لنگ بمانی... سِدصادق تو که توی اداره می‌گفتی این‌ها همه از شکم‌سیری راه می‌افتند تو خیابون... نرگس خانوم. دوایِ مادرتان پیدا شد بالاخره از تک‌نسخه‌ای؟... علی مگر نگفتی حراست اخطار داده هرکی امروز غیبت کند از شنبه نیاید دیگر... آهان مسعود، بالاخره شرکت حقوقِ نداده‌ت را داد؟
خدایا. آخه چی دارد مگر چشم‌های امیدوار که لوشان می‌دهد.حتا با صورتِ زیرِ ماسک.
(عکس مالِ بیستِ خرداد است. میدونِ آزادی)

۴ نظر:

Qazal گفت...

آدم از غرور می لرزه.

Unknown گفت...

مثل همیشه عالی

بدصدا23 گفت...

شعار ملت جلوی دانشگاه داشت از خوشحالی سکته م میداد.خدایا شکرت!

شبنم گفت...

خدا قوت به همه تون دوست عزیز.